تله ای به نام ادغام برای حذف خودگردانی کردهای سوریه

سرویس جهان- در حالی‌که روند بازسازی سوریه وارد مرحله‌ای تازه شده، فشارها برای «ادغام» کردهای شمال و شمال‌شرق سوریه با ساختار مرکزی دمشق افزایش یافته است. مؤسسه MEMRI در تحلیلی هشدار داده که این روند نه به معنای آشتی یا وحدت ملی، بلکه تلاشی هدفمند برای حذف تدریجی نهادهای خودگردان کردی، زبان، فرهنگ و امنیت اجتماعی آن‌هاست.

به گزارش کردپرس، هم‌زمان با ورود سوریه به فصل جدیدی از گذار سیاسی، رهبران کرد زنگ خطر را به صدا درآورده‌اند زیرا مذاکرات کنونی با دمشق ممکن است تهدیدی عمیق‌تر را پنهان کرده باشد – تهدیدی نه از جنس آشتی، بلکه از جنس حذف. پس از سال‌ها نبرد با داعش و ساختن منطقه‌ای خودگردان و کثرت‌گرا، اکنون موجودیت "اداره خودگردان شمال و شرق سوریه" (AANES) با احیای قدرت متمرکز در قالب حکومت انتقالی ابومحمد جولانی به چالش کشیده شده است. صعود جولانی از فرماندهی یک گروه اسلام‌گرا به ریاست دولت انتقالی سوریه، ترس‌ها از ادغام اجباری و یکپارچگی تحمیلی را احیا کرده است. برای مقامات کرد، این لحظه تنها یک دو راهی دیپلماتیک نیست – بلکه آزمونی برای بقا، هویت و آینده دموکراسی غیرمتمرکز در سوریه پسا-اسد است.

برای کردها، "ادغام" به معنای شناسایی متقابل در چارچوب یک دولت غیرمتمرکز است

الهام احمد، رئیس بخش روابط خارجی اداره خودگردان کرد سوریه، در مصاحبه‌ای با شبکه روداو اعلام کرد که گفت‌وگوها با دمشق همچنان غیررسمی است. او گفت: «تا حدودی پیشرفت حاصل شده، اما هنوز با رسیدن به توافق رسمی فاصله زیادی داریم. ما نمی‌خواهیم از سوریه جدا شویم، بلکه خواهان نظامی دموکراتیک و غیرمتمرکز هستیم که حقوق همه را به رسمیت بشناسد.»

فرهاد شامی، سخنگوی نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، نیز در گفت‌وگویی با شبکه الیوم در تاریخ ۲۳ ژوئیه ۲۰۲۵ گفت که سلاح‌های SDF "خط قرمز" هستند و قابل واگذاری نیستند. او اظهار داشت: «ما با دمشق به‌عنوان طرف برابر گفت‌وگو می‌کنیم، نه به‌عنوان زیردست. این گفت‌وگوها فقط درباره SDF نیست، بلکه درباره آینده سوریه است. رویکرد دمشق به تعمیق شکاف‌ها و دعوت از مداخلات خارجی منجر می‌شود.» او هشدار داد که سیاست‌های جولانی – همان‌طور که در درگیری‌های اخیر سویدا دیده شد –اگر مهار نشوند، می‌توانند سوریه را بیش از پیش بی‌ثبات کنند.

برای کردها، مفهوم ادغام به معنای شناسایی متقابل در یک دولت غیرمتمرکز است – دولتی که به هویت، ساختارهای حکمرانی و نهادهای فرهنگی آن‌ها احترام بگذارد؛ نهادهایی که ریشه در تاریخ مشترک کردها دارند. چشم‌انداز آن‌ها برابری حقوق برای همه اقوام از جمله دروزی‌ها، مسیحیان و علویان را ترویج می‌دهد و آن‌ها را مجاز می‌داند تا بر سرزمین‌های خود حکومت و امنیت ایجاد کنند. در مقابل، دولت انتقالی جولانی خواهان جذب کامل است: SDF باید منحل شود و جنگجویان کرد باید به‌صورت فردی به ارتش سوریه بپیوندند – مسیری که به معنای از بین بردن خودگردانی کردها و از بین بردن میراث فرهنگی‌شان است.

این چشم‌انداز خطرناک یادآور اقتدارگرایی پیش از ۲۰۱۱ در حکومت اسد است که هویت‌های گوناگون سرکوب یا برای بهره‌برداری سیاسی دستکاری می‌شدند.

برای کردها، قرار دادن "اولویت سوریه" بالاتر از هویت کردی، قدرت چانه‌زنی آن‌ها را کاهش می‌دهد. کردهای سوریه باید حقوق ملی خود را به‌وضوح مطرح و هویت خود را بپذیرند.

منتقدان معتقدند که رهبران کرد سوریه در بیان سیاسی خود بیش از حد محتاط بوده‌اند و از اعلام صریح خواسته‌های میهنی پرهیز کرده‌اند. برخلاف دروزی‌ها که آشکارا فدرالیسم یا حتی جدایی را مطالبه می‌کنند، نمایندگان کرد اغلب از طرح موضوع وحدت کردها طفره می‌روند. بسیاری باور دارند این تردید راهبردی، موقعیت آن‌ها را تضعیف کرده و به بازیگرانی مانند تام باراک – سفیر آمریکا در ترکیه و نماینده ویژه در امور سوریه – اجازه داده است تا خودگردانی کردها را موقتی یا قابل‌مذاکره تلقی کنند.

تام باراک؛ متحد رویکرد متمرکز جولانی مسئله را پیچیده‌تر کرده است. این تام باراک است که اکنون سیاست سوریه در واشنگتن را تحت سلطه دارد. او در ۱۱ ژوئیه به‌صراحت فدرالیسم را رد کرد و گفت: «فدرالیسم کار نمی‌کند. نمی‌توان دولت‌های غیردولتی مستقل را در درون یک کشور داشت.» او با این موضع‌گیری، خود را با رویکرد متمرکز جولانی همسو کرد. این موضع، با توجه به کشتارهای سویدا و شواهد فزاینده از سرکوب اقلیت‌ها در رژیم جولانی، با انتقاد فزاینده – به‌ویژه از سوی قانون‌گذاران جمهوری‌خواه – مواجه شده است.

اظهارات باراک نشان می‌دهد که او با اولویت‌های ترکیه هم‌راستا شده و آنکارا را "کلید" نقشه صلح جدید خاورمیانه می‌داند. او تأکید کرده است که «فقط یک دولت-ملت وجود دارد که ما با آن تعامل خواهیم داشت و آن دولت سوریه است.» این بی‌توجهی به مناطق خودگردان مانند شمال شرق سوریه و ترجیح تمرکزگرایی، نگرانی‌هایی را ایجاد کرده که سیاست آمریکا بیش از آنکه بر واقعیت‌های میدانی در سوریه مبتنی باشد، از روابط شخصی با ترکیه تأثیر گرفته است.

اگرچه باراک تحت فشار مواضع خود را تعدیل کرد، اما دیدگاه او همچنان اولویت را به زبان عربی و هویت عربی می‌دهد و ترکیب فرهنگی پیچیده سوریه را نادیده می‌گیرد. رد غیرمتمرکزسازی، خطر قدرت‌گیری ملی‌گرایان عرب و جریان‌های اسلام‌گرا را افزایش می‌دهد و مدل حکمرانی فراگیر اداره خودگردان کردی در شمال و شمال شرق سوریه را تضعیف می‌کند.

در نقطه مقابل، ولید فارس – مشاور پیشین دونالد ترامپ – مسیر کثرت‌گرا و بدیلی را مطرح می‌کند. او در مصاحبه‌ای در ۲۷ ژوئیه تأکید کرد که آینده سیاسی سوریه در گرو "شناسایی متقابل" میان دولت مرکزی و جوامع گوناگون است. او هشدار داد بدون این به رسمیت شناختن متقابل، سوریه به ساختارهای سرکوبگر بازخواهد گشت. فارس، کردها را "قوی‌ترین نیروی میدانی خارج از رژیم کنونی در سوریه " توصیف کرد و گفت انتظار برای خلع‌سلاح آنان بدون دادن تضمین‌های سیاسی قوی، غیرواقع‌بینانه است – به‌ویژه با توجه به جنگ ده‌ساله‌شان علیه داعش با حمایت آمریکا. او با دفاع از مدل فدرال، کشورهایی چون سوئیس، کانادا، بلژیک و اقلیم کردستان عراق را نمونه‌هایی موفق از دولت‌های چندقومیتی می‌داند که بر پایه شناسایی منطقه‌ای ساخته شده‌اند.

دروزی‌ها با وجود جمعیت اندک، رویکرد صریح‌تری در پیش گرفته‌اند. از سال ۲۰۲۳، اعتراضات دروزی‌های سویدا خواستار خودمختاری شده و برخی رهبران این جامعه در حال بررسی ارتباط با اسرائیل برای فرار از حاشیه‌نشینی توسط دولت مرکزی بوده‌اند. در ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۵، ربوده شدن یک تاجر دروزی به درگیری‌های خونینی انجامید که بنا بر گزارش دیده‌بان حقوق بشر سوریه، بیش از ۱۱۰۰ کشته برجای گذاشت – از جمله مبارزان دروزی، غیرنظامیان و نیروهای ارتش سوریه. در پاسخ، اسرائیل در ۱۵ و ۱۶ ژوئیه حملاتی هوایی علیه مواضع نظامی سوریه در دمشق و سویدا انجام داد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، اعلام کرد این حملات با هدف حمایت از دروزی‌ها و متوقف‌سازی پیشروی‌های نظامی دمشق انجام شده‌اند.

عمق ناامیدی دروزی‌ها در دو بیانیه عمومی منعکس شد. یک رهبر مذهبی هشدار داد: «اگر سوریه فدرال نشود، ما جدا شده و به اسرائیل یا کردها خواهیم پیوست.» به‌تازگی نیز شیخ مروان کیوان اعلام کرد: «تنها مسیر ملی، مسیر نیروهای دموکراتیک سوریه است. اگر ادغام با SDF در شمال‌شرق سوریه ممکن نباشد و اگر نتوانند مرحله گذار را هدایت کنند، ما راه دیگری طی خواهیم کرد.» این اظهارات تنها بیانگر نارضایتی از کنترل متمرکز نیست، بلکه نشان‌دهنده چرخش سیاسی گسترده‌تری به‌سوی بازتعریف اتحادها – با کردها یا دیگران – به‌عنوان سپری در برابر به‌حاشیه‌راندن مداوم است.

پس از سقوط بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، اسرائیل خود را به‌عنوان متحد اقلیت‌های سوریه معرفی کرده است.

چشم‌انداز جولانی: جذب کامل کردها در دولت ملت عربی متمرکز – تهدیدی برای هویت کردی محسوب می شود.

الهام احمد و فرهاد شامی، از مدل غیرمتمرکزی دفاع می‌کنند که نهادهای کردی را حفظ کرده و کثرت‌گرایی را دربرگیرد. الهام احمد تأکید می‌کند: «آن نظام متمرکز، سوخت جنگ داخلی سوریه بود. بازگشت به آن فقط به درگیری بیشتر منجر خواهد شد.»

در مقابل، جولانی خواهان جذب کامل کردها در دولت-ملت عربی متمرکز است – مدلی که به معنای حذف هویت فرهنگی کردها و حقوق دیرینه اقلیت‌هاست.

نقطه عطف این مسئله در ۱۷ ژوئیه رقم خورد؛ زمانی که تمی بروس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، اعلام کرد واشنگتن «با فدرالیسم یا خودگردانی مخالفتی ندارد» و تأکید کرد که «آینده سوریه در دستان مردم آن است.» این موضع‌گیری، فضای جدیدی برای ظهور فدرالیسم به‌عنوان راه‌حلی برخاسته از درون سوریه گشود.

در شرایطی که توجه جهانی جای دیگری متمرکز شده، دمشق تلاش خواهد کرد تا با فشار نظامی یا دیپلماسی فرسایشی، امتیاز بگیرد. حمایت ترکیه از دولت انتقالی جولانی، این تهدید را دوچندان می‌کند. در حالی که سیاست آمریکا در سوریه تحت خدایت باراک همچنان مبهم است، نمایندگان کرد موضعی استوار دارند : SDF منحل نخواهد شد و اداره خودگردان نیز هویت خود را در ازای گنجانده شدنی بی‌ارزش، معاوضه نخواهد کرد.

در برابر تمرکزگرایی اجباری و کاهش توجه جهانی، کردهای سوریه باید بیش از تلاش برای دوام آوردن، هویت خود را جسورانه، بی‌پرده و آشکارا مطالبه کنند. بقای آنها در گرو به‌رسمیت‌شناختن، پایداری و حق شکوفایی آزادانه در سرزمین نیاکانی‌شان است.

موسسه MEMRI

کد خبر 2787041

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha