پرسش‌هایی بر لب‌های پُر دردِ مشروطه /حبیب الله مستوفی

سرویس کرمانشاه _ استاد حبیب الله مستوفی از چهره های پژوهشگر و صاحب نظر حوزه تاریخ، فرهنگ و فولکلور در منطقه هورامان در تازه ترین مطلب خود به مناسبت سالگرد جنبش مشروطه به این رویداد مهم تاریخ معاصر پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

خبرگزاری کردپرس _ 

افسوس ای فسُرده چراغ! از تو
مارا امید و گرمی و شوری بود
وین کلبه ی گرفته ی مُظلِم را
از پَرتوِ وجودِ تو نوری بود
دردا! نماند از آن همه جز یادی
منسوخ و لغو و باطل و نا مفهوم    (ا.بامداد)                       

مشروطه امروز ۱۱۹ ساله شد. جنبشی جانانه که عزل اصغر گاریچی را بهانهٔ رفتن به سوی تشکیل مجلس شورای ملی کرد آن هم در زمانی (۱۹۰۶م) که در جهان تنها ۴۳ کشور مستقل وجود داشت و ۱۶ کشور دارای پارلمان بودند. امضای نامهٔ تشکیل مجلس شورای ملی (فرمان مشروطیت) در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خ توسط شاه قاجار، پنج روز پیش از مرگ، عبارت «عدل مظفر» (تاریخ قمری فرمان به حساب ابجد) را بر سَر درِ مجلس نشاند که تا دههٔ ۵۰ شمسی دوام آورد و سپس به مخزن کتابخانهٔ مجلس سپرده شد.

تردید در اهمیت این جنبش در آن شرایط زمانی و مکانی در ایران روا نیست و بی تأثیر دانستن دست آوردهایش بر حوادثِ سال ها و دهه های بعد، منصفانه نیست.

عوامل گوناگون و افراد مختلفی در ایجادش سهیم بودند؛ از اندوه قائم مقام فراهانی که گفت:

«روزگار است این که گه عزّت دهد گه خوار دارد
چرخِ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد» 

و تأمل عباس میرزا،  پس از شکست از روسیه تا اقدامات اصلاحی امیر کبیر و گلوله های طپانچه روسی که قلب ناصرالدین شاه را شکافت و لقب «شاه شکار» را نصیب میرزا رضا کرمانی کرد و …

هدف مشروطه زدن لگام قانون بر استبدادِ بی مهار بود و نظارت و کنترل آن توسط مجلس ملی و نمایندگان مردم و این کارِکمی نبود! بلکه فکری نو بود (معادل دموکراسی امروز) به قول بهار؛ 

از پسِ مشروطه نو شد فکرها
سبک های تازه آوردیم ما

استبداد فکر نو را بر نمی تابد و مستبد پارلمان را نه نمایندهٔ ملت که طویله ای بیش نمی داند که در صورت مزاحمت باید دَرَش را گِل گرفت. سوگمندانه دانهٔ خودکامگی و عدم مُدارا، بسیاری از کُنشگران این رویداد بزرگ را در دام خود انداخت و ناکام کرد اما پرسش هایی هرچند دردناک ولی درس آموز ایجاد کرد؛

۱- چه شد که در پایتخت مردم اوضاع پر هرج و مرج را با ثبات گورستانی دورهٔ ناصرالدین شاه مقایسه کردندو از جنبش خود سرخورده شده، او را «شاه شهید» لقب دادند؟

۲- چرا کسی تشابه روشِ تعصب محور  شیخ فضل الله نوری و سید حسن تقی زاده را خارج از عقایدشان تبیین نکرد و سازِ مُدارا آوازی نداشت؟ و بانگ طبل انشقاق و انتقام بلندتر بود؟

۳- چرا مردم متوجه سوء استفاده از احساسات مذهبی در اجتماع طرفداران استبداد در میدان توپخانه نبودند؟ در این اجتماع بود که یکی از مشروطه خواهان (جوانی عنایت الله نام) به دست سلطنت طلبان افتاد، نخست او را با تیر زدند، سپس شخصی جلو آمد و گفت: ای حضرات مسلمانان، شاهد باشید و در نزد جَدم در قیامت شهادت دهید که من در راه دین، اول کسی هستم که چشم مشروطه طلبان را از کاسه بیرون آوردم. مردم شعار می دادند:

ما دین نبی خواهیم
مشروطه نمی خواهیم

۴- چه سهل انگاری هایی باعث تنگناهای معیشتی برای مردم شد تا ایرج میرزا بگوید

تهی دستان گرفتار معاشند
برای شام شب اندر تلاشند از آن گویند گاهی لفظ قانون
که حرف آخر قانون بود نون
و پرسش های دیگر…

در هر حال مشروطه با تمام فراز و فرودهایش عبرت انگیز است و مگر نگفته اند؟ که: «آینده در زمان گذشته و حال مخفی است»

ای آتشِ افسردهٔ افروختنی
ای گَنج هدَر گشتهٔ اندوختنی
ما عشق و وفا را زتو آموخته ایم
ای زندگی و مرگِ تو آموختنی  (سایه)

کد خبر 2787272

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha