۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۶
روز نوشت های یک داروساز

سرویس ایران - یادداشت نویسی در این روزهای گرم که گرما نفس ها را به شماره انداخته چنگی به دل نمی زند. احتمالا پایتخت نشینان و ساکنان کلان شهرها نمی دانند که سهمیەی قطع برق ما در شهرستان ها دو نوبت دو ساعته است که به تناوب تغییر می کند.

کرد پرس- فرضا اگر محل کارت جایی غیر از محل زندگیت باشد، با اختلافی که در جدول خاموشی ها هست، دستکم دو ساعت دیگر هم باید قطع برق را در گرمای چهل درجه تحمل کنی.
جمعا شش ساعت قطع برق سهمیەی روزانەی ماست و اگر بدشانس باشی تا هشت ساعت هم می تواند افزایش یابد.

مثلا من امروز با احتساب چند بار بالا رفتن از پله ها در چند مکان مختلف، حساب کردم جمعا سی طبقه بالا رفته و سی طبقه هم پایین آمدەام.
البته این را گذاشتم به حساب سهمیەی پیاده روی امروز و از آن صرف نظر کردم.
امسال از خیر شنای روزانه در دریاچەی چسپیده به شهر هم به احترام محیط زیست و تنش آبی بی سابقه گذشتەام.

صد البته دامنەی دردسرها صرفا به این کالری سوزی های اجباری ختم نمی شود.
ساعت 10 صبح امروز بعد از این طی ارضهای ملال آوری که گفتم، هنوز در  داروخانەام را نتوانسته بودم باز کنم.
ساعت خاموشی خیابان های مرکزی شهر تغییر کرده و خیلی ها نمی توانستند درب ریموت دار مغازه ها و مراکز فروش و داروخانه ها را باز کنند.
از بخت بد موتور برقمان هم به تته پته افتاده و کار نمی کرد.
دیروز غروب هم یک پست برق در حوالی مرکز شهر سوخت و چند ساعت مطب ها، مراکز درمانی و پاراکلینیک و ...را در خاموشی مطلق فرو برد.
رسما به قرن نوزده و عصر ماقبل الکتریسیته برگشتەایم.

فضای کسب و کار هم که تعریفی ندارد. صنف ما که سر و کارش با سازمان های بیمه گر دولتی است عملا در حال ورشکسته شدن است.
داروهایمان را به صورت نقد و یا فرجه های کوتاه مدت می خریم و به نسیه به بیماران دردمند می دهیم.
سازمان های بیمه موظفند ماه به ماه مطالبتمان را پرداخت کنند. اما پنج ماه تمام است که یک ریال هم واریزی نداشته و به کسی هم جوابگو نیستند.
می گویند دولت بی پول است و باید شرایط را درک کنیم. ما هم اجبارا درک می کنیم و دم بر نمی آوریم.
اگر بدبختی به این یکی دو قلم محدود می شد، باز خوب بود. دو تا شرکت توزیع کنندەی دارویی رسما به جان داروخانه ها و در واقع مردم افتادەاند.
گویا سهامداران آنان مردان بانفوذ سیاست و اقتصادند. این دو کمپانی با ایجاد انحصار و گرفتن پروانەی برخی داروهای پرکاربرد دیابت، فشار خون، بیماری های قلبی و ... عملا به سایپا و ایرانخودروی صنعت داروسازی تبدیل شدەاند. 
 فاسدترین اقتصاد جهان یک بازار سرمایه گذاری جذاب و خالی از ریسک کشف کردهː دهها میلیون نفر مبتلا به دیابت، فشار خون و امراض قلبی در یک کشور نود میلیونی!

نوآوری و خلاقیت اینها ترکیب دو یا سه دارو در قالب یک قرص واحد و کاستن از رنج بیمار برای خوردن فرضا دو یا سه قرص است.
این میزان رسیدن به قله های پیشرفت صرفا برازندەی صنعت داروسازی ایران و اقتصاد دربسته و محفلی آنست.
آنها از محل آن، سودهای کلان می برند و سهم اندکی هم به پزشکان می دهند.
رنج اصلی اما به دوش داروخانه ها می افتد که نه مثل کارگر روزمزد بلکه مانند بردەی بی اجر و مواجب برایشان بیگاری می کنند.
حساب زمان از دستم در نرود. با قطع برق به قرن نوزده بازگشتیم. با این بیگاری و برده داری باید چند قرن دیگر هم عقب برویم.
شمشیر داموکلس مالیات های سرسام آور هم که بر سرمان است.
ایران احتمالا تنها نظام اندک سالار و غیرپاسخگوی جهان است که مالیات زیادی می ستاند. امری ناهنجار با ساخت حکومت و بیشتر یادآور شیوەی تولید غارت محور دولت ماقبل مدرن.

 شهریور ماه دقیقا سی روز دیگر، مکانیسم ماشه فعال می شود. مکانیسم ماشەی ما البته مدتهاست که فعال شده است.
از بخت بد سری هم در سیاست دارم و می دانم که مکانیسم ماشه بد است. عدەای محکومش می کنند و می گویند غیر قانونی و مرگ را نثار آن می کنند.
بدبختی اینجاست که با مرگ و نفرین کار درست نمی شود. فعال شدن مکانیسم ماشه یعنی به صفر رسیدن صادرات نفت و از کار افتادن همین اقتصاد مریض تق و لق.
آنهایی که تحریم اقتصادی دهەی نود عراق را یادشان است، می دانند چه می گویم. معلوم نیست که سناریوی ما برای مدیریت موضوع و احیانا مقابله با تبعات کارا شدن آن چیست.
البته این هم معلوم نیست که چقدر به امثال من و شهروندان یک لاقبا مربوط است.
اگر هم مربوط باشد معلوم نیست، بعدا مشمول حذف و سانسور و عقوبت نشود. در این مملکت هر چیزی آزاد است غیر از کنش های مدنی مسئولانه و در چارچوب قانون.
لایحەی مقابله با محتوای خلاف واقع که شمشیر را از رو بسته و می گوید رعیت فقط مجاز به اطاعت است و نه اظهار لحیه و احیانا مخالفت.
روز از نصف گذشته و دارم برای تایم های بعدی قطع برق آماده می شوم. ضروری ترین کار حالا شارژ کردن موبایل است. ممکن است به قطعی سوم بخورد و خاموش شود!
صلاح الدین خدیو 

 

کد خبر 2787077

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha